مهربد جونمهربد جون، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
خانه سبز ماخانه سبز ما، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

مهربد مشهدی نژاد

مرد کوچک مهربان

معین جون تولدت مبارک

  امروز خورشید درخشان‌تر است و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد و پرنده آواز  جدید می‌سراید امروز بهاری دیگر است در روز تولد مهربان‌ترین در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است امروز را شادتر خواهم بود و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود ای مهربان‌ترین روزهای زندگی هر روز گوارا باد میلادت مبارک معین عزیزم 13 سالگیت مبارک ...
27 خرداد 1392

شام خوردن و شام دادن

سلام. خدا رو شکر بازم با خبرای خوب خوب اومدم..... خواهر زاده عزیزم معین آقا دبیرستان تیزهوشان قبول شدند و خیال همه به خصوص مامانش رو تا حد زیادی آسوده کرد...معین جون هم در مرحله اول از شیرینی دادناش واسه این موفقیت ،من و مامانش و خودش و ستایش  و خاله فاطمه(آبجی دومی) بدون حضور هیچ بچه ای دعوت کرد شام پیتزا .خیلی خوش گذشت مجردی رفتن.آخه بعد از به دنیا اومدن مهربد اولین دعوتی بدون مهربد بوده که رفتم.بچه ها هم پیش مامانم بودند و خیال هممون راحت بود ما هم یه هدیه کوچولو دادیم معین و انشاله هدیه بهترش روز جشن تولد13 سالگیش که 27 خرداده و مامانش میخواد به مناسبت قبولیش این دو رو یکی کنه.......معین عزیزم از صمیم قلب خوشحالم که به اولین هدف بز...
18 خرداد 1392

این ایام مبارک

سلام به همه دوستان گلم و مهربد عزیزم عزیزان عروسی هم به خوبی و خوشی گذشت و مراسمات بعدش هم تمام شد و جای همگی خالی بود متاسفانه مموری دوربینمون ویروسی شده و تا اطلاع ثانوی از گذاشتن عکسای مهربد معذورم و در حال حاضر هم قاطم از این ماجرا ناگفته نماند که مهربد عزیزم فوق العاده بود از لحاظ اخلاق توی مراسم .نه نقی و نه نوقی وعالیع عالی ،مرسی پسرم مهربد نازنینم هم یه مروارید دیگه توی دهنش پیدا شد و الان 11 تا دندون داره دیروز مهربد رو بردم عکاسی واسه رو پاسپورتش عکس انداخت اولین عکس پرسنلیشه.عصری میرم میارمش ببینم چی شده مهربد هم هر لحظه شیرینتر،نازتر،شیطون تر و خوردنی تر از دیروزش میشه.فدات بشه مادر جواب آزمایشات مهربد رو اسکن...
9 خرداد 1392

هووراااا ...فردا شب عروسی داریم

سلام.فرداشب یعنی پنج شنبه 2/3/1392 عروسی برادر همسریه....تقریبا آماده ایم واسه عروسی... برا مهربد هم دوسه لباس خوشکل خریدم و یه دست لباس دامادی شیک که شب عروسی که تنش کردم ازش عکس میندازم و برای شما دوستای نازمون هم میزارم. خدا کنه همه چی به خوبی و خوشی انجام بشه. این دو سه شب هم دوستای داماد میان خونه داییم و بزن و بکوب میکنن. مهربد و دیانا و بقیه بچه ها هم که حسابی بازی میکنن و خوش میگذرونن... ...
1 خرداد 1392
1